رباعیّات

یا رب همه کرده ما تقصیر است
شیطان رجیم در پی تدبیر است

خواهد که مرا مطیع خود گرداند
امروز نجاتم بده فردا دیر است

قرآن بجز از مدح علی آیه ندارد
گیتی بجز از مهر علی مایه ندارد

گفتم بروم در عقبش سایه نشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد

به یوسف گفتم ای مرد خدایی
به زندان این همه مدت چرایی؟

بگفتا بودن زندان غمی نیست
خدا باماست باشم هرکجایی

درعمل معلوم گردد مردی ومردانگی
بازبان هرگزنگرددچرخ های زندگی

کودکی بگذشت واکنون وقت سرمستی رسید
سستی وپیری نمیباشد زمان بندگی

همه گویند که از کعبه کند عرض وجود
تاکه مردم بشناسند به هنگام ورود

گویدای خلق جهان حرف مراگوش کنید
آتش کینه ازاین پس همه خاموش کنید

ای آشنای دور نیایی سراغ ما
تو شاخه گلی و جدائی ز باغ ما

از بهر دیدنت همه در حال انتظار
در غیبت تو نور ندارد چراغ ما

امشب صدای گرم تو گوشم نواز کرد
با این تماس روح مرا سر فراز کرد

این صوت دلنواز تو در نیمه های شب
از بهترین ترانه مرا بی نیاز کرد

بازهم آن آشنا ،آن تب شده مهمان ما
من نمیدانم چه می خواهد دگر از جان ما

او تمام جسم و جانم را بخود دربر گرفت
کی شود درمان خدایا ، درد بی درمان ما

دانی که چرا خدا تو را داده دو دست
من معتقدم که اندر آن سرّی هست

یک دست برای خویش در وقت نیاز
دست دگرت از دگری گیری دست

بوی خاصی نمی رسد به دماغ
ما هم امروز می مکیم سماق

رزق ما میرسد به هر صورت
از سوی حضرت هو الرزاق

ماه رمضان هدیه ای از سوی خداست
هر کس بکند توبه در این ماه بجاست

ای نفس تو هم توبه کن و عذر بخواه
از دست مده فرصت خود وقت طلاست

ندیده ای که چه سختی همی رسدبه کسی
که از دهانش بدر می کنند دندانش

قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت
که از وجود عزیزش بدر رود جانش

شمع میگفت به پروانه پرت سوخته است
چه کسی سوختن و ساختن آموخته است

گفت هرکس چومن آماده جان باختن است
اولین گام در این راه پرش سوختن است

خدا گر میدهد هر روز روزی
ز عمرت کم کند هر روز روزی

رسد روزی که دیگر نیست روزی
نه روزی میرسد نه هست روزی

در میان جمع یاران حرف در گوشی خطاست
بی ادب صحبت کند بین کلام دیگران

وقت گفتن ای برادر مهر خاموشی خطاست
من تذکر داده ام دیگر فراموشی خطاست

اگر پاسی ز شب بیدار باشی
ز نور معرفت سرشار باشی

ببینی جلوۀ حق در سحرگاه
اگر یک بنده هوشیار باشی

شب آدینه را دریاب ای دوست
دلت را کن حریم دوست ای دوست

همه ذرات عالم ذکر گویند
همه دلها بسوی اوست ای دوست

جان های عالمی بفدای تو یا علی
جانم فدای جود و سخای تو یا علی

حاتم که بود شهرۀ آفاق در جهان
او نیز بوده گدای تو یا علی

شکر خدا که نام علی در اذن ماست
حُبّ علی و آل علی در نهان ماست

از یا علی زبان و دهان خسته کی شود
اصلاً زبان برای همین در دهان است

بسیار تشکر کنم از حُسن کلامت
ایکاش جوان بودم و بودیم غلامت

در وقت دعا ذکر من اینست همیشه
خواهم ز خداوند که باشی تو سلامت

من از طبع لطیفت مست مستم
ندیده عاشق روی تو هستم

اگر روزی شود حاصل ملاقات
تو پیشاپیش و من در جای پستم

بکار شمع خندیدم چو دیدم
میان گریه کردن ناز میکرد

بسی پروانه بی پروا در آتش
بدون بال وپر پرواز می کرد

خدا گر می دهد هر روز روزی
ز عمرت کم کند هر روز روزی

رسد رزوی که دیگر نیست روزی
نه روزی می رسد نه هست روزی

بسی افتخار است بر این حقیر
که باشد عروسم ز نسل امیر «ع»

امیری که سر حلقۀ انبیاست
پیمبر چنین گفت روز غدیر

ماه رمضان آمده از سوی بهشت
بخشیده شود در آن چه زیبا و چه زشت

بیچاره کسی که در خلال این ماه
در نامه خود خط نکوییی ننوشت

درکم نکرده ای و ندانی که من کیم
فریاد من بلند و نگوئی که با کیم

ای کینه توز رسم وفا این چنین نبود
من شاکیم ز دست تو، بسیار شاکیم

نگار من که حسنش بی نظیر است
سخن درباره او دلپذیر است

باو گفتم که فردا منتظر باش
جوابم داد فردا خیلی دیر است

متن بالا را از طریق دکمه های زیر بین دوستان خود اشتراک بگذارید
فیسبوک
توییتر
واتس اپ
تلگرام
لینکدین
ارسال ایمیل
پرینت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *