از شما ناراضیم چون شرّ براه انداختی
بین مسئولین بالا اختلاف انداختی
در شگفتم من دلیلش را نمی دانم چرا
احمدی بودی بدنبالش نژاد انداختی
این مشائی را علم کردی ولی درعین حال
عده ای را در سخن یاد بهار انداختی
مرد و زن بودند با هم سر براه و مهربان
من چه گویم بین آنها هم شکاف انداختی
این جناح راست و چپ بود است در طول زمان
تو درون سینه ها این کینه را انداختی
این جوان این وطن بیکاره و بی سرپناه
تو برای چاوز بی دین عمارت ساختی
مادر او را بغل کردی برای تسلیت
گرچه او پیر است اما تو خود را باختی
گفته بودی نفت میاید کنار سفره ها
وعده پوچی که دادی خنده راه انداختی
رفته بودی تو، به امریکا برای گفتگو
این همه آدم بدنبالت براه انداختی
حامی دیرینه خود را به چالش میکشی
با چنین کاری که کردی گورخود را ساختی
گفته بودی محو میگردد نظام صهیونیزم
پس چرا او هست و تو خودرا ز کار انداختی
هاله نورت کجا رفت و تو را تنها گذاشت
شایدم آنرا ز رفتارت مکدر ساختی
خدمت خوبی به اسرائیل کردی هشت سال
بیشتر از دوستانش خود جلو انداختی
هر سخنرانی که کردی شد به نفع او تمام
سودسرشاری برای او فراهم ساختی
هر چه توتهدید کردی در خفا خشنود بود
چون سلاح و پول، امریکا به او به پرداختی
دشمن روحانی است وکینه توزی می کند
چونکه ابزار فریبت را زکار انداختی
جمع یاران یک به یک بردندپول بانکها
چشم تو میدید اما سر به زیر انداختی
در تمام منطقه یک دوست هم باقی نماند
بسکه با تهدید بر همسایگانت تاختی
این شیوخ از دم غلام خاص امریکا شدند
بر همه آنها نگاه قلدری انداختی
هر کلامی را که گفتی شاد شد امپریالیزم
چونکه ماشین سلاحش را به کار انداختی
الغرض اینها همه نادانی وناپختگی است
خود ببین این مُلک وملت را چه روزانداختی
ساده لوحان باورت کردند اما عاقبت
پیش آنها هم نقاب از چهره ات انداختی
صد نفر عاقل شود از کار کوشش نا امید
پاره سنگی را که تو در قعر چاه انداختی
نیست در ایران کلاس گفتگوی با کلاس
تا تو آداب سخن یک دوره می آموختی
رهبری از توحمایت کرد در وقت نیاز
ورنه مردم دودمانت را به باد انداختی
لکه ننگی بتاریخ است در دوران تو
هر که خواند بعد از این آب دهان انداختی
مرداد ۱۳۹۲