دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
که ای نور چشم من به جز از کِشته ندروی
خوشبخت می شوی تو اگر پند دیگران
با دقت تمام بفهمی و بشنوی
تا کی توان سر خود را زنی به سنگ
ناکامیت کتاب شده مثل مثنوی
برگرد با خدای خودت طرح نو بریز
کو هست مهربان و مددکار و هم قوی
حرف پدر بخاطر آینده تو است
ناپختگی است این سخنان گرکه نشنوی
با احتیاط راه خودت انتخاب کن
هرگز مباد اینکه دگر راه کج روی
مینوتن آنچه گفت برای بقای توست
ما را وظیفه بود که تو باخبر شوی
