یار سفرکرده

در زمانی که جهان غرق فساد است و گناه
کاش آن یار سفر کرده بیاید از راه

گر بیاید ز سفر پیر جوان می گردد
گرگ با میش هماند شبان می گردد

گر بیاید همه جا عدل و عدالت برپاست
نه دگر حزب بماند نه جناح چپ و راست

گر بیاید زن شوهر دل و دلدار شوند
یوسف گمشده را هر دو خریدار شوند

گر بیاید همه خلق جهان خوشحالند
شیعیان پیرو اویند و بخود می بالند

گر بیاید همه آفاق گلستان گردد
دشت و صحرا همه پر لاله و ریحان گردد

گر بیاید ز خدا گوید و از دین خدا
اوست فرزند علی و زعلی نیست جدا

گر بیاید همه جاشور ونشاط دگراست
پدرازدست پسرراضی وراضی پسراست

گر بیاید همه جا جشن بپا خواهم کرد
گریه شوق جدا خنده جدا خواهم کرد

جنگ اعصاب دگر نیست میان افراد
مادری برسردختر نزند دیگر داد

نام او ورد زبان همه موجودات
تابیاید بفرستیم برایش صلوات

جان ناقابل من باد فدای کرمش
گر بیاید بزنم بوسه به خاک قدمش

کوی و برزن شود از آمدنش غرق نشاط
همه دارند به لب ذکر شریف صلوات

ای گل سر سبد باغ گلستان رسول
ای پیام آور رنج وغم زهرای بتول

ما همه منتظرانیم و تو را می خواهیم
مژدۀ آمدنت را زخدا می خواهیم

دیر کردی و شدم پیر و ندانم چه کنم
ضعف پیری خبرم کرده و کاهیده تنم

عمر من گشت به پایان و ندیدم رویت
من ندانم تو کجایی که بیایم سویت

تو بیا تا که نباشند سران زر و زور
نیست آسوده کسی از ستم قوم شرور

تو بیا تا بزنی ریشه نا اهلان را
پاک سازی کنی از نسل بشر شیطان را

تو بیا رخ بنما تا که دلم شاد کنی
خانۀ عدل خرابست تو آباد کنی

زور و تزویر و ریا در همه جا معمول است
بهترین قبله حاجات مقام و پول است

در چنین وضع اسف بار چه باید بکنیم
چاره ای نیست بجز اینکه صدایت بکنیم

تو بیایی و بگیری جلوی ظلم و فساد
با وجود تو شود خانه دین هم آباد

آری، مینوتن و افراد دگر منتظرند
کز وجود گل نرگس همگان بهره برند

هر که خواهد که ببـیند رخ او وقت ممات
از دل وجان بفرستد به محمد صلوات

متن بالا را از طریق دکمه های زیر بین دوستان خود اشتراک بگذارید
فیسبوک
توییتر
واتس اپ
تلگرام
لینکدین
ارسال ایمیل
پرینت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *